ياس







اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




جستجو




گڌر عمر ...

ﻓﺮﺩﯼ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ .میشود ﻫﻤﻪ ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ، ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺩ .

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :

میشود ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﺮﺩﻭ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ .

ﭘﺲ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﮐﻢ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ .

ﺍﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻼﺧﺮﻩ ﮔﺮﺩﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ .

ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺑﺪﻫﯿﺪ .

ﻭ ﺑﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺮﺩﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﮐﻪ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﺳﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ .

ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﮐﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ﺯﺭﻧﮕﯽ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﯾﮑﯽ، ﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺗﺼﺎﺣﺐ ﮐﻨﯽ.

ﻣﺸﺘﺮﯼ ﺳﻤﺞ ﮔﻔﺖ : ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺩﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﻢ.

ﻋﻤﺮ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺵ،

ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ نمیکنی ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ، ﯾﮑﯽ

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ میدهی ﻭ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﯿﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺍﺯ ﮐﻒ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ .
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ،

ﻧﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ،

ﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ،

ﭘﺲ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻟﺬﺕ ببرید🌸🙏

موضوعات: اخلاقي  لینک ثابت
[جمعه 1396-06-31] [ 06:43:00 ب.ظ ]

کربلاهنوزکربلاست ...

بودند کسانی که بی خبر از آن حادثه بزرگ به کسب و کارشان مشغول بودند.
بودند کسانی که حق را شناختند اما سر یاری کردن امام (ع) را نداشتند.
بودند کسانی که از میانه راه بازگشتند.
بودند کسانی که شبانه امام (ع) را ترک کردند.
بودند کسانی که تا ظهر عاشورا در جبهه امام(ع) جنگیدند اما گریختند.
بودند کسانی که دنیایشان  را در سپاه یزید دیدند و به روی حجت خدا تیغ کشیدند.
بودند کسانی که از سپاه یزید به سپام امام حسین (ع) شتافتند.
و بودند کسانی که تا پای جان در راه امام (ع) جنگیدند و جاودانه شدند.

و امروز
کربلا هنوز کربلاست و هنوز تاریخ در ظهر عاشورا زنده است. کربلا تنها آزمون مردمان عراق و شام و مدینه در سال 61 هجری نبود. صحرای کربلا وسعتی به اندازه زمین و آسمان دارد و عاشورا در هر لحظه از تاریخ در جریان است. هنوز دعوت امام پابرجاست: «من کان فینا باذلا مهجته و موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا»[2]؛ آنکه قصد نثار خون خود در راه ما را دارد.و طالب دیدار خداست با ما کوچ کند.

چگونه با قافله کربلا همراه شویم؟
کربلا با عافیت طلبی بیگانه است و عافیت طلبان هرگز قدم به کربلا نگذاشتند. تشنگان دنیا نیز که محبت دنیا کر و کورشان کرده بود در چاه ابن زیاد افتادند. عده ای خیر خواهانه امام حسین (ع) را به صلح با یزید دعوت کردند و با امام راهی نشدند. آنها هم که از جان و مال و فرزندانشان بیمناک بودند بهانه ها تراشیدند تا بازگردند و…
انتخاب با ماست که چگونه باشیم تا از قافله جا نمانیم.  

زهیر باش دلم! تا به کربلا برسی
به کاروان شهیدان نینوا برسی
امام پیک فرستاده در پی ات، برخیز!
در انتظار جوابت نشسته، تا برسی
چه شام باشی و کوفه، چه کربلا ای دل!
مقیم عشق که باشی، به مقتدا برسی
زهیر باش! بزن خیمه در جوار امام
که عاشقانه به آن متن ماجرا برسی
مرید حضرت ارباب باش و عاشق باش!
که در مقام ارادت به مدعا برسی
تمام خاک جهان کربلاست، پس بشتاب
درست در وسط آتش بلا برسی
زهیر باش دلم! با یزید نفس بجنگ!
که تا به اجر شهیدان نی نوا برسی
شاعر : مریم سقلاطونی

اعمال شب محرم

سید مهدی خدایی
موج همراه

موضوعات: اخلاقي  لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-06-30] [ 11:25:00 ب.ظ ]

مباهله ...

رسم مباهله در میان اقوام و ادیان مختلف وجود داشت. و آن زمانی  روزبود که تعصب و حق ناپذیری راه را بر استدلال می بست. آنگاه دو طرف، گفتگو را کنار می گذاشتند و دست به دعا بر می داشتند و از خدا می خواستند تا دروغگو را رسوا سازد عذابش را بر او نازل نماید.
مسیحیان نجران اگر چه در گفتگو مغلوب استدلال رسول خدا (ص) شدند اما از پذیرش حق رویگردان شدند. چنین بود که رسول خدا (ص) به فرمان خدا آنها را به مباهله دعوت نمود.

«فَمَنْ حآجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْنآءَنا وَ أَبْنآءَکُمْ وَ نِسآءَنا وَ نِسآءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبین »«پس هر کس با تو درباره او (عیسی) پس از دانشی که بر تو آمده ستیز کند، پس بگو: بیایید فرزندان ما و فرزندان شما و زنان ما و زنان شما و جانهای ما و جانهای شما را بخوانیم سپس مباهله (دعا و زاری) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار بدهیم»(آل عمران/61)

روز واقعه دیدند که رسول خدا (ص) همراه با 4 نفر دیگر به میعادگاه می آیند.
فاطمه آمد تا تأویل «نِسآءَنا» باشد. حسن و حسین (ع) آمدند تا مظهر « أَبْنآءَنا» باشند و علی (ع) آمد تا جان پیامبر (ص) و مظهر «أَنْفُسَنا» باشد.

اسقف نجران باد دیدن چهره نورانی پاکان روزگار پا پس کشید و گفت: «چهره هایی را می‏بینم که اگر از خدا بخواهند که کوه را از جای خود بکَند، کوه کنده می‏شود، با آنان مباهله نکنید که هلاک می‏شوید و تا روز قیامت یک نصرانی در روی زمین پیدا نمی‏شود»[1]

اعمال روز مباهله
دعای روز مباهله

قرار شد دو طرف تن به احتجاج دهند
که دین مردم خود را مگر رواج دهند
قرار شد همگی با کسان خود باشند
مگر علاج به یک زخم لاعلاج دهند
نبرد شک و یقین بود و باز، اهل یقین
بنا نبود به اهل لجاج باج دهند
به حکم امر «تعالوا …» قرار بود آن روز
مسیحیان همه پایان به یک لجاج دهند
و در قبال تمام مخالفت هاشان
به رسم روز، به اهل یقین خراج دهند
شعاع نور حقیقت به هر طرف می‌ رفت
که از حجاز به نجرانیان سراج دهند
جهان به نور تو وابسته است، ای خورشید
خوشا که با «تو» به اهلِ تو تخت و تاج دهند

شاعر:مطهره عباسیان

پیروز باشید
سید مهدی خدایی
موج همراه

موضوعات: اخلاقي  لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-06-23] [ 08:39:00 ب.ظ ]

مباهله ...

رسم مباهله در میان اقوام و ادیان مختلف وجود داشت. و آن زمانی  روزبود که تعصب و حق ناپذیری راه را بر استدلال می بست. آنگاه دو طرف، گفتگو را کنار می گذاشتند و دست به دعا بر می داشتند و از خدا می خواستند تا دروغگو را رسوا سازد عذابش را بر او نازل نماید.
مسیحیان نجران اگر چه در گفتگو مغلوب استدلال رسول خدا (ص) شدند اما از پذیرش حق رویگردان شدند. چنین بود که رسول خدا (ص) به فرمان خدا آنها را به مباهله دعوت نمود.

«فَمَنْ حآجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْنآءَنا وَ أَبْنآءَکُمْ وَ نِسآءَنا وَ نِسآءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبین »«پس هر کس با تو درباره او (عیسی) پس از دانشی که بر تو آمده ستیز کند، پس بگو: بیایید فرزندان ما و فرزندان شما و زنان ما و زنان شما و جانهای ما و جانهای شما را بخوانیم سپس مباهله (دعا و زاری) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار بدهیم»(آل عمران/61)

روز واقعه دیدند که رسول خدا (ص) همراه با 4 نفر دیگر به میعادگاه می آیند.
فاطمه آمد تا تأویل «نِسآءَنا» باشد. حسن و حسین (ع) آمدند تا مظهر « أَبْنآءَنا» باشند و علی (ع) آمد تا جان پیامبر (ص) و مظهر «أَنْفُسَنا» باشد.

اسقف نجران باد دیدن چهره نورانی پاکان روزگار پا پس کشید و گفت: «چهره هایی را می‏بینم که اگر از خدا بخواهند که کوه را از جای خود بکَند، کوه کنده می‏شود، با آنان مباهله نکنید که هلاک می‏شوید و تا روز قیامت یک نصرانی در روی زمین پیدا نمی‏شود»[1]

اعمال روز مباهله
دعای روز مباهله

قرار شد دو طرف تن به احتجاج دهند
که دین مردم خود را مگر رواج دهند
قرار شد همگی با کسان خود باشند
مگر علاج به یک زخم لاعلاج دهند
نبرد شک و یقین بود و باز، اهل یقین
بنا نبود به اهل لجاج باج دهند
به حکم امر «تعالوا …» قرار بود آن روز
مسیحیان همه پایان به یک لجاج دهند
و در قبال تمام مخالفت هاشان
به رسم روز، به اهل یقین خراج دهند
شعاع نور حقیقت به هر طرف می‌ رفت
که از حجاز به نجرانیان سراج دهند
جهان به نور تو وابسته است، ای خورشید
خوشا که با «تو» به اهلِ تو تخت و تاج دهند

شاعر:مطهره عباسیان

پیروز باشید
سید مهدی خدایی
موج همراه

موضوعات: اخلاقي  لینک ثابت
 [ 08:39:00 ب.ظ ]

امام موسی کاظم (ع) ...

زیارت امام موسی کاظم (ع)

سفر حج به پایان رسیده بود. امام صادق (ع) و همراهان در راه بازگشت به مدینه بودند. به امام (ع) خبر دادند که وضع حمل همسرتان نزدیک است. امام(ع)  با شادمانی به سوی خیمه همسرشان حمیده رفتند تا اولین زائر آن نو رسیده باشند. پدر با شادمانی فرزند را در آغوش گرفت و در گوش راست اذان و در گوش چپش اقامه گفت. سپس به سوی اصحاب بازگشت و با شادمانی فرمود: «خداوند پسری به من مرحمت کرده که بهترین مخلوق خداست. به هوش باشید، به خدا سوگند که او سرپرست شماست».
کاروان به سمت مدینه حرکت کرد. امام صادق (ع) پس از ورود به شهر ، به منظور گرامی داشت نوزاد خجسته اش ، سه روز به مردم طعام داد و پیروان آن حضرت، گروه گروه برای عرض تبریک  و شرکت در جشن و سرور به محضر آن بزرگوار شرفیاب می شدند.[1]

درسی بزرگ از امام کاظم (ع)
امام موسی بن جعفر (ع) هنگامیکه به دستور طاغوت زمان خود، هارون الرشید به جرم حق گوئی و دفاع از حقیقت، دستگیر و روانه زندان شد به سجده رفت و در حال سجده این چنین عرضه داشت :«بار الها! من بارها از درگاه تو مسئلت میداشتم که برای عبادت، فراغتی بمن عنایت فرمائی تا به اطاعت و فرمان برداری تو قیام ورزم از اینکه اکنون درخواست مرا اجابت فرموده ای در برابر چنین توفیقی سپاسگزارم»[2] 

بهره ای از کلام امام موسی کاظم (ع)
- «همانا که عاقل دروغ نمی گوید، گرچه طبق میل و خواسته او باشد»[3]
- «مبادا از خرج كردن در راه طاعت خدا خوددارى كنى ، و آن گاه دو برابرش را در معصيت خدا خرج كنى»[4]
- «خداوند در زمين بندگانى دارد كه براى برآوردن نيازهاى مردم مى كوشند ؛ اينان ايمنى يافتگان روز قيامت اند»[5]

مژده‌ ای دل که به ماتاج سری داد خدا
شب ما سوته دلان را سحری داد خدا
سجده شکر به جا آر که از رحمت خویش
تیر جانسوز دعا را اثری داد خدا
شجرطیبه ی گلشن طاها را باز
هم ثمر داده و هم برگ و بری داد خدا
تا که اسلام قوی گردد و الحاد ضعیف
صدف بحر ولارا گهری داد خدا
ای صبا فاطمه را مژده بده کز ره لطف
صادق آل نبی را پسری داد خدا
شاعر : محمد حسن فرحبخشیان

زیارت امام موسی کاظم (ع)

پیروز باشید
سید مهدی خدایی
موج همراه

موضوعات: اخلاقي  لینک ثابت
[دوشنبه 1396-06-20] [ 12:55:00 ق.ظ ]